سبک RTM که مخفف عبارت Read The Market است، یکی از پیشرفتهترین روشهای تحلیل پرایس اکشن در بازارهای مالی محسوب میشود. برخلاف بسیاری از روشهای کلاسیک که متکی به اندیکاتورها یا الگوهای سطحی هستند، RTM تمرکز خود را بر خواندن رفتار بازار از طریق کندلها، ساختار قیمت و مکانیزم عرضه و تقاضا قرار میدهد.
در RTM، معاملهگر مانند یک کارآگاه عمل میکند؛ نه صرفاً دنبالکننده روند، بلکه تحلیلگر پشتپردهی حرکات قیمت. این سبک با بررسی دقیق چگونگی حرکت قیمت در نواحی خاص (مانند مناطقی که قیمت متوقف یا برگشت داده میشود) تلاش میکند رد پای «نقدینگی هوشمند» یا بازیگران بزرگ بازار را شناسایی کند.
به بیان سادهتر، Read The Market یعنی نگاه کردن به بازار نه فقط با چارت، بلکه با دید ذهنی دقیق نسبت به قدرت خریداران و فروشندگان، جایی که نقدینگی جمع شده، و جایی که بازار قصد فریب دادن تریدرهای خرد را دارد.
این سبک بیشتر به دنبال پاسخ به این سوالات است:
-
چرا قیمت در این سطح برگشت خورد؟
-
چه ساختاری باعث شکست حمایت شد؟
-
کدام کندلها نشانهای از ورود حجم بالا بودند؟
در نتیجه، RTM بیش از اینکه «تکنیکی» باشد، تحلیلی و مفهومی است. یعنی بر پایه درک عمیق بازار کار میکند، نه صرفاً فرمولهای ریاضی یا ابزارهای آماده.
تفاوت RTM با سایر سبکهای پرایس اکشن
در نگاه اول، RTM ممکن است مشابه دیگر سبکهای پرایس اکشن مانند ال بروکس (Al Brooks) یا لنس بگز (Lance Beggs) به نظر برسد. اما تفاوتهای اساسی و عمیقی میان RTM و این سبکها وجود دارد.
-
فلسفه تحلیل:
در حالی که پرایس اکشن کلاسیک عمدتاً به الگوهایی مانند Inside Bar یا Pin Bar تکیه دارد، RTM تمرکز خود را بر روی ساختار دقیق کندلها، جایگاه آنها در چارت، و توالی ورود و خروج نقدینگی میگذارد. -
سطوح عرضه و تقاضا:
RTM برخلاف سبکهای سنتی، مفهوم Supply/Demand را با دقت بالا و در چارچوب مفاهیم «Base» و «Momentum» تحلیل میکند؛ نه صرفاً رسم یک ناحیه مقاومتی یا حمایتی ساده. -
ستاپمحور بودن:
RTM مجموعهای منظم از ستاپهای تخصصی مانند Quasimodo، Diamond، Can-Can دارد که هرکدام براساس الگوهای شکست ساختار بازار و برگشت قیمت تعریف شدهاند. این ستاپها اغلب ناشناخته یا نادیدهگرفتهشده در دیگر سبکهای پرایس اکشن هستند. -
نقدینگی و رفتار بازیگران بزرگ:
شاید مهمترین تفاوت RTM با سایر روشها در این باشد که تمام تحلیل بر اساس رفتار اسمارت مانی یا سرمایهگذاران کلان شکل میگیرد؛ در حالی که سایر سبکها معمولاً تمرکز کمتری بر این موضوع دارند.
بنابراین اگرچه RTM از پرایس اکشن تغذیه میکند، اما عمق تحلیل و تمرکز آن بر نقدینگی و ساختارهای رفتاری، آن را به یک سبک متمایز و پیشرفته تبدیل کرده است.
اصول و پایههای سبک RTM
سبک RTM به ظاهر ساده است اما بر پایه مفاهیم بسیار دقیق و تخصصی بنا شده که درک عمیق آنها برای اجرای موفق این روش ضروری است. مهمترین این مفاهیم شامل شناخت نوع خاصی از کندلها، تحلیل رفتار نواحی عرضه و تقاضا و درک نواحی نهان نقدینگی در بازار است.
چرا تریدرها RTM را میپسندند؟
- بدون اندیکاتور: همه چیز با تحلیل کندل، قیمت و عرضه/تقاضا انجام میشود—تصمیم سریع.
-
ریسک کم، سود زیاد: ستاپهایی مانند QM و Can-Can ورودی دقیق با حدضرر کوچک و پتانسیل بالا دارند.
-
تمرکز اسمارت مانی: جریان نقدینگی بزرگ را نشانه میگیرد.
-
قابل اجرا در همه بازارها: فارکس، کریپتو، سهام و فیوچرز.
ستاپ Diamond و دیگر الگوهای RTM
Diamond: پس از تلاش ناکام برای ادامه روند (مثلاً QM)، قیمت در یک محدوده فشرده (شبیه الماس) نوسان میکند و سپس با شکست قوی از آن خارج میشود—یک فرصت کمریسک برای ورود ایجاد میکند.
Can-Can: نفوذ کاذب به ناحیه عرضه/تقاضا بدون بستهشدن فراتر، سپس بازگشت سریع و تأیید برگشت ساختار.
سایر ستاپها:
-
Flag Limit: شکست Base و ادامه روند.
-
Engulf: کندل حجیم که ساختار قبلی را میپوشاند.
-
Compression: چند فشردگی متوالی منجر به شکست قدرتمند.
مفاهیم ERC، NRC، و Trick Zones
در سطوح پیشرفتهتر RTM، سه مفهوم اصلی برای درک عمق و پیچیدگی بازار ضروریاند:
1. ERC (Extended Range Candle)
-
کندلی با بدنه بسیار بزرگ و سایههای کوتاه
-
نشاندهنده ورود ناگهانی حجم بالا، پایان روند فرسایشی یا شروع موج تهاجمی جدید
2. NRC (Narrow Range Candle)
-
کندلی با بدنه و سایههای کوتاه
-
نشانگر توقف یا آرامش نسبی بازار؛ معمولاً در نواحی Base دیده میشود و مقدمه حرکت بزرگتر است
3. Trick Zones
-
مناطق «فریبدهنده» در چارت که بازار ساختاری جعلی میسازد
-
شامل شکستهای کاذب (Fake Breakout) یا رفتارهای ناهمخوان با روند اصلی
نکته: RTM تأکید دارد تحلیلگر بهجای تمرکز صرف بر نتیجه، ساختار پشت حرکت قیمت را بفهمد: چه کسی نقدینگی را جابهجا میکند، چرا و کجا منتظر برگشت است.
مزایا و معایب سبک RTM
سبک RTM نهتنها یکی از دقیقترین روشهای تحلیلی بازار است، بلکه بسیاری از معاملهگران آن را بهعنوان یک فلسفه معاملاتی کامل میشناسند. با این حال، اجرای صحیح این سبک نیازمند مهارت و زمان است. در ادامه، مزایا و چالشهای اصلی RTM را بررسی میکنیم.
چرا برخی تریدرها فقط از RTM استفاده میکنند؟
بسیاری از تریدرهای حرفهای، پس از آشنایی با RTM دیگر به سراغ سبکهای دیگر نمیروند. این وفاداری دلایل محکمی دارد:
1. تحلیل بازار بدون اندیکاتور
RTM به هیچ اندیکاتوری وابسته نیست. تمامی تصمیمات معاملاتی فقط با نگاه به رفتار کندلها، ساختار قیمت و نواحی عرضه و تقاضا گرفته میشود. این ویژگی باعث میشود تریدر بتواند بدون تأخیر و با دید باز نسبت به حرکات آینده بازار تصمیمگیری کند.
2. نسبت ریسک به ریوارد بالا
در ستاپهایی مانند Quasimodo یا Can-Can، ورود دقیق و حد ضرر بسیار محدود است؛ درحالیکه تارگتها میتوانند چندین برابر باشند. این موضوع موجب شده RTM به سبک محبوب تریدرهای کمریسک با تمرکز بر سود خالص بالا تبدیل شود.
3. تمرکز بر رفتار اسمارتمانی
RTM یکی از معدود سبکهایی است که بازیگران بزرگ بازار را هدف تحلیل خود قرار میدهد. این ویژگی برای تریدرهایی که میخواهند با جریان اصلی بازار همراه شوند، مزیت بزرگی است.
4. قابلیت تطبیق با تمام بازارها
از فارکس گرفته تا کریپتو، سهام، فیوچرز یا شاخصها، سبک RTM در همهی بازارهای دارای نقدینگی بالا قابل پیادهسازی است.
چالشها و محدودیتهای اجرای دقیق RTM
در کنار تمام مزایا، سبک RTM با چالشهایی نیز همراه است که معمولاً در مرحله یادگیری و اجرای دقیق خود را نشان میدهند:
1. نیاز به درک ساختار بازار
RTM فراتر از تحلیل تکنیکال معمول است. برای اجرای آن، تریدر باید مفاهیمی مانند مکانیزم نقدینگی، رفتار الگویی، شکست ساختار (BOS)، فریب بازار (Fakeouts) و... را بهخوبی درک کند. این سطح از تحلیل برای افراد مبتدی ممکن است سنگین باشد.
2. پیچیدگی در تشخیص ستاپها
برخلاف تصور، ستاپهای RTM نیازمند تسلط ذهنی بالا و تجربه تحلیل دقیق هستند. تشخیص صحیح یک QM یا Can-Can واقعی از یک الگوی تقلبی میتواند تفاوت بین سود و ضرر باشد.
3. ذهنمحور بودن سبک
یکی از مهمترین انتقادات به RTM این است که تحلیلها بیش از حد ذهنی (Subjective) هستند. چون برخلاف سیستمهای مکانیکی، RTM به تفسیر بصری و روانشناسی بازار وابسته است. درنتیجه ممکن است دو تریدر با سطح دانش مشابه، خروجیهای تحلیلی متفاوتی ارائه دهند.
4. فقدان منابع رسمی یا ساختار آموزشی مدون
بسیاری از منابع آموزشی RTM بهصورت پراکنده، ناقص یا صرفاً در فرومها منتشر شدهاند. نبود مرجع آموزشی رسمی، مسیر یادگیری این سبک را برای مبتدیها دشوار کرده است.
تفاوت RTM با سایر سبکهای پرایس اکشن
اگرچه RTM در نگاه اول شبیه پرایس اکشن کلاسیک (مانند ال بروکس یا لنس بگز) به نظر میرسد، اما چند تفاوت کلیدی دارد:
۱. عمق تحلیل (Structure vs Pattern): RTM بهجای الگوهای ساده کندلی مثل Pin Bar، روی ساختار دقیق کندلها و جریان نقدینگی تمرکز میکند.
۲. نواحی عرضه/تقاضا: بهجای رسم خطوط حمایت و مقاومت، RTM بلوکهای "Base" و "Momentum" را برای شناسایی تقاضا و عرضه واقعی بررسی میکند.
۳. ستاپهای تخصصی: کتابخانه RTM شامل ستاپهای منظم مثل Quasimodo، Diamond و Can‑Can است که در دیگر سبکها کمتر دیده میشوند.
۴. تحلیل اسمارت مانی: تمامی سطوح و ستاپهای RTM حول تشخیص رفتار سرمایهگذاران بزرگ طراحی شدهاند، در حالی که پرایس اکشن معمولی کمتر به این جنبه توجه دارد.
آیا RTM برای شما مناسب است؟
سبک RTM، مانند هر سبک تحلیلی دیگر، برای همه مناسب نیست. در واقع، این روش تحلیل مخصوص معاملهگرانی است که مایل به درک عمیق بازار، تفکر تحلیلی مستقل و خروج از وابستگی به ابزارهای سنتی هستند. در این بخش بررسی میکنیم چه ویژگیهایی برای موفقیت در RTM ضروریاند و چگونه میتوان یادگیری این سبک را آغاز کرد.
ویژگیهای شخصیتی و مهارتی موردنیاز برای RTM
برای یادگیری و موفقیت در سبک RTM، باید چند مهارت و ویژگی شخصیتی کلیدی را پرورش دهید:
-
تفکر تحلیلی و ساختارگرا
قابلیت تجزیه و تحلیل چندلایه بازار و درک علتمحور پشت حرکات قیمت، فراتر از الگوهای سطحی. -
صبوری و تمرکز بالا
انتظار برای ستاپهای دقیق با احتمال بالای موفقیت، به جای معاملات متعدد و پرریسک. -
استقلال فکری
توانایی تحلیل بازار بهصورت مستقل، بدون اتکا به سیگنالهای دیگران یا اندیکاتورها. -
پذیرش پیچیدگی اولیه
آمادگی برای یادگیری مفاهیم پیشرفتهای مانند Trick Zone، BOS و ERC و تمرین مداوم برای تسلط بر آنها.
نکاتی برای شروع یادگیری RTM
اگر به سبک RTM علاقهمند شدهاید، مراحل زیر را دنبال کنید:
-
مطالعه منابع اصلی
نسخههای جلسات، چارتها و PDFهای اولیه IF Myante در فرومها و وبسایتها موجود است. همچنین دورهها و آموزشهای سادهشده توسط مدرسان ایرانی و خارجی را بررسی کنید. -
تمرین روی چارت خام (Clean Chart)
همه اندیکاتورها را حذف کنید و فقط با قیمت کار کنید؛ تمرکز بر کندلهای Base و Momentum و شناسایی نواحی عرضه/تقاضا. -
بازسازی ستاپهای کلاسیک
ستاپهایی مانند Quasimodo (QM)، Diamond و Can-Can را روی چارت رسم و تحلیل کنید تا منطق RTM درک شود. -
تحلیل پس از بازار (Post-market Analysis)
روزانه گذشته بازار را مرور کنید و بررسی کنید آیا میتوانستید با RTM نقاط ورود و خروج را پیشبینی کنید. -
استفاده از ژورنال معاملاتی تخصصی
دلایل ورود، ساختار بازار، نوع ستاپ و نتیجه معامله را ثبت کنید تا اشتباهات سریعتر شناسایی و اصلاح شوند.
نتیجهگیری نهایی
اگر از اندیکاتورها و استراتژیهای کلیشهای خسته شدهاید، اگر دنبال درک واقعی و عمیق از رفتار بازار هستید، و اگر میخواهید مانند بازیگران بزرگ فکر کنید، سبک RTM میتواند برای شما نقطه عطفی در مسیر معاملهگری باشد. فقط به یاد داشته باشید: RTM راه میانبر نیست، اما اگر آن را بهدرستی یاد بگیرید، یکی از قدرتمندترین ابزارهای تحلیل بازار در اختیار شما خواهد بود.