استراکچر در فارکس یا همان ساختار بازار (Market Structure) به نحوه حرکت قیمت در یک بازار گفته میشود که در قالب الگوهایی از سقفها و کفها (highs & lows) شکل میگیرد. در واقع، بازار هرگز بهصورت تصادفی حرکت نمیکند؛ بلکه حرکات آن در چارچوبی مشخص و قابل تحلیل انجام میشود. این چارچوب همان چیزی است که به آن ساختار بازار گفته میشود.
ساختار بازار را میتوان به زبان ساده، «ردپای رفتار خریداران و فروشندگان» دانست. وقتی قیمت به سمت بالا حرکت میکند و کفها و سقفهای بالاتری ایجاد میکند، ساختار صعودی داریم. برعکس، اگر کفها و سقفها نزولی باشند، ساختار بازار نزولی است. گاهی نیز قیمت در یک محدوده نوسان میکند و نه بالا میرود و نه پایین؛ این وضعیت ساختار خنثی یا رنج است.
تحلیل مارکت استراکچر به معاملهگران کمک میکند تا بدانند بازار در چه فازی قرار دارد و بر اساس آن تصمیمهای بهتری بگیرند. برای مثال، دانستن اینکه ساختار بازار در حال شکستن است، میتواند نشانهای از تغییر روند باشد.
در واقع، Market Structure در فارکس یکی از ابتداییترین اما حیاتیترین مفاهیم تحلیلی برای هر تریدر است؛ چرا که فهم آن پایه و اساس سایر مفاهیم مانند حمایت و مقاومت، پولبک، و حتی پرایس اکشن است.
ساختارهای اصلی بازار فارکس
حرکات قیمت در فارکس به سه ساختار تقسیم میشوند: صعودی، نزولی و خنثی. شناخت این ساختارها به معاملهگران کمک میکند تا مسیر بازار را درک کرده و تصمیمگیری بهتری داشته باشند.
ساختار صعودی
در این ساختار، بازار سقفها و کفهای بالاتری میسازد (HH و HL). این نشاندهنده قدرت خریداران است.
ویژگیها:
-
افزایش پیوسته سقفها و کفها
-
شکست مقاومتها
-
ورود در اصلاحات با حد ضرر زیر HL
معاملهگران معمولاً در پولبکها وارد خرید میشوند.
ساختار نزولی
بازار سقفها و کفهای پایینتری میسازد (LH و LL). این نشاندهنده تسلط فروشندگان است.
ویژگیها:
-
کاهش مداوم سقفها و کفها
-
معاملات فروش بین LH و LL
-
حد ضرر بالای آخرین LH
معمولاً ورود در نقاط مقاومتی که ضعف خریداران دیده میشود انجام میشود.
ساختار خنثی (رِنج)
در این حالت، قیمت بین دو سطح ثابت نوسان میکند و سقف و کفها تغییر چندانی ندارند.
ویژگیها:
-
نوسان قیمت در یک محدوده
-
حجم پایین معاملات
-
خرید در حمایت و فروش در مقاومت
ساختار رنج اغلب پیش از حرکت شدید بعدی رخ میدهد. مدیریت ریسک در این فاز اهمیت زیادی دارد.
اجزای اصلی مارکت استراکچر
درک درست ساختار بازار نیازمند آشنایی با اجزای کلیدی آن است. این اجزا به معاملهگر کمک میکنند جهت قیمت را بهتر پیشبینی کند.
سقفها و کفها (Highs and Lows)
این نقاط، محل تغییر جهت قیمت هستند:
-
ساختار صعودی: سقف و کف بالاتر (HH و HL)
-
ساختار نزولی: سقف و کف پایینتر (LH و LL)
-
ساختار رنج: سقف و کف تقریباً ثابت
سقف و کفها نمایانگر نبرد عرضه و تقاضا هستند. شکست سقف = قدرت خریداران، شکست کف = قدرت فروشندگان.
شکست ساختار (Break of Structure – BOS)
BOS زمانی رخ میدهد که قیمت برخلاف ساختار قبلی یک سطح کلیدی را میشکند:
-
نشاندهنده پایان روند قبلی و شروع روند جدید است
-
بعد از BOS معمولاً اصلاح و ساختار جدید شکل میگیرد
-
در پرایساکشن، BOS تأیید ورود به ساختار جدید محسوب میشود
پولبک (Pullback)
پولبک برگشت موقت قیمت خلاف روند فعلی است:
-
در روند صعودی، پولبک به سمت حمایت قبلی
-
در روند نزولی، پولبک به سمت مقاومت
مطلب پیشنهادی : مفهوم choch در ترید
تفاوت استراکچر و روند در فارکس
در ظاهر ممکنه مفهوم روند و استراکچر بازار مشابه به نظر برسند، اما در تحلیل حرفهای بازار، تفاوتهای ظریفی بین این دو وجود داره که درک اونها برای تریدر ضروریه.
چرا این دو مفهوم را نباید یکی دانست؟
یکی از اشتباهات رایج بین معاملهگران تازهکار اینه که استراکچر بازار رو با روند یکی میدونن؛ در حالی که این دو تفاوتهایی بنیادی دارن:
روند (Trend):
-
یک جهت کلی از حرکت قیمت در بازهای زمانی است.
-
به سه نوع تقسیم میشه: صعودی، نزولی و بدون روند.
-
بیشتر به رفتار روانی کلی بازار اشاره داره؛ مثلاً اکثریت در حال خرید یا فروش هستن.
استراکچر (Market Structure):
-
به چگونگی شکلگیری سقفها و کفها در حرکات قیمت میپردازه.
-
ساختار میتونه در دل یک روند وجود داشته باشه یا حتی روند رو تغییر بده.
-
جزئیتر و دقیقتر از روند عمل میکنه؛ چون هر روند مجموعهای از استراکچرهای کوچکتره.
برای مثال ممکنه در یک روند صعودی، یک ساختار نزولی کوتاهمدت شکل بگیره که برای تریدرهای اسکالپ اهمیت بالایی داشته باشه، ولی روی دیدگاه کلی بازار تأثیری نذاره.
بنابراین، اگرچه استراکچر و روند به هم مرتبط هستن، اما یکسان نیستن. روند دید کلی میده؛ اما استراکچر جزئیات اون دید رو میسازه.
نحوه تشخیص استراکچر مستقل از روند
برای اینکه استراکچر بازار رو بهدرستی تشخیص بدیم، باید از وابستگی ذهنی به روند فاصله بگیریم و فقط به رفتار سقفها و کفها نگاه کنیم.
روش کار:
-
ابتدا سقفها و کفها رو روی چارت علامت بزن.
-
بررسی کن که آیا HH و HL تشکیل میشن (ساختار صعودی)، یا LH و LL (ساختار نزولی).
-
اگر هیچکدوم بهوضوح دیده نمیشن و بازار بین سطوح ثابتی نوسان داره، ساختار رنج داریم.
-
BOS یا شکست ساختار میتونه نشاندهنده پایان فاز فعلی باشه، حتی اگر روند هنوز تغییر نکرده باشه.
مثال: فرض کن در تایمفریم 4 ساعته یک روند صعودی داریم، اما در تایمفریم 15 دقیقهای، بازار BOS انجام داده و یک ساختار نزولی جدید ایجاد کرده. در این صورت تریدر میتونه از اون ساختار برای معاملات کوتاهمدت استفاده کنه، بدون اینکه جهت روند بزرگتر رو نادیده بگیره.
نکته مهم: همیشه استراکچر باید در بستر تایمفریمی که قصد معامله داری تحلیل بشه؛ چون استراکچر در تایمفریمهای مختلف ممکنه با هم در تضاد باشن.
نتیجه گیری
درک استراکچر بازار یعنی شناخت ریتم و منطق حرکت قیمت. این مهارت مثل یادگیری زبان خود بازار هست؛ زبانی که اگر بلدش باشی، میتونی باهاش صحبت کنی، حرفشو بفهمی و در نهایت باهاش هماهنگ معامله کنی. هیچ اندیکاتور یا استراتژیای جای این زبان پایهای رو نمیگیره.
بنابراین، چه در ابتدای مسیر ترید باشی و چه سالها تجربه داشته باشی، اگر هنوز تحلیل ساختار بازار بخشی از سیستم معاملاتیات نیست، وقتشه که جدی بهش نگاه کنی.